سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداى سبحان روزى درویشان را در مالهاى توانگران واجب داشته . پس درویشى گرسنه نماند جز که توانگرى از حق او خود را به نوایى رساند . و کردگار ، توانگران را بازخواست کند از این کار . [نهج البلاغه]

کشکول

چشم تو همرنگ دریا ؛ دل من تنهای تنها
تو خودت گفتی بیا ؛ با هم میریم اونور
دنیا
دل من یه قطره اشکه توی اقیانوس چشمام
دل تو پاره ی آتیش واسه ی این دل
تنهام
تو شکار کردی دلم رو گفتی که برام میمیری
اما بعد رفتی و گفتی که دیگه
بسه اسیری
گول اون چشماتو خوردم از همه دنیا گذشتم
با وفا قولت کجا رفت چرا
من تنها نشستم
آخه تو چرا نداری تو دلت یه ذره احساس
پس چرا دادی به من این
همه شاخه گل یاس
من گفتم این همه شعر تا بشی یه ذره عاشق
توی گلخونه ی گلهام
همیشه باشی شقایق
عاشقی رو تو ولش کن ؛ دلمو چرا شکستی
من خودم اینو می دونم
پیش دیگری نشستی
گفتی بیا عاشق شیم ؛ مثل فرشته ها شیم
اما بعد رفتی و گفتی
بهتره از هم جدا شیم
رفتی از پیشم عزیزم دلم رو تنها گذاشتی
منو با یه کوله
بارغم و حسرت جا گذاشتی
از وقتی رفتی عزیزم ؛ روز خوشی نداشتم
باورت نمیشه
اما ؛ جز غم یاری نداشتم
سر گذاشتم روی زانوم زار و زار گریه کردم
از همه
خسته شدم و به خدا هم گله کردم
آخر نامه است و اشکام عزیزم به پات حروم
شد
دیگه من دوستت ندارم ؛ صبرمم دیگه تموم شد




شهروز عسکری ::: چهارشنبه 87/2/4::: ساعت 10:0 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0


بازدید دیروز: 4


کل بازدید :1699
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<